|
سه شنبه 2 مهر 1392برچسب:, :: 23:39 :: نويسنده : pastil khoshkleh
چگونه می توانم به حرف های دیگران فکر نکنم به نظر بعضی از روان شناسان افکار ما معرّف شخصیت ما است «وینسنت پیل» می گوید: «شما آن طوری که فکر می کنید هستید، نیستید بلکه آن طوری که فکر می کنید هستید».
سه شنبه 2 مهر 1392برچسب:, :: 19:20 :: نويسنده : pastil khoshkleh
عشق در باغ ها نمی روید , عشق در بازار فروخته نمی شود . هر آن که آن را می طلبد , شاه یا گدا , سرش را می دهد تا بستاندش . چه بسیاری که کتاب های بزرگ را خواندند و مردند . دو حرف و نیم در عشق . هر که میخواند , می آموزد . باریک است را ه عشق . هرگز دو را در آن جای نیست . تا من بودم خدا نبود . حالا که او هست , من نیستم . کبیر میگوید : ابرهای عشق , باریدند روی من , قلبم را خیساندند , یک قلب تهی از عشق – باز هم , خدا چشیده نشده . این گونه است انسان , در این جهان : عروجش بی ثمر . برانگیخته , مجذوب با نام او – قصه عشق ,ناگفتنی , هرگز گفته نشده است . گنگ(رود مقدس هندیان) شیرینی را می چشد – لذت می برد ... و لبخند می زند . لذت می برد ... و لبخند می زند .
سه شنبه 2 مهر 1392برچسب:, :: 19:18 :: نويسنده : pastil khoshkleh
گاهــــی دلـــــم تـفــــــريح نـاسـالـم می خــــــواد.. مثــــــل فـکــر کـــــــردن بـه تـــــــو ...! آن هــــــم ایــــن وقـــــت شـــــب! در خــیابان ..... بـا پـای بــرهـنـه.... زیـــرِ بـاران...!!
سه شنبه 2 مهر 1392برچسب:, :: 19:13 :: نويسنده : pastil khoshkleh
رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود. با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند و...و من همچون غربت زدای در اغوش بی کران دریای بی کسی به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و می مانم تا ابد وتا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشوید بانوی دریای من... کاش قلب وسعت می گرفت شمع با پروانه الفت می گرفت کاش توی جاده های زندگی خنده هم از گریه سبقت می گرفت.
سه شنبه 2 مهر 1392برچسب:, :: 19:12 :: نويسنده : pastil khoshkleh
شاید باورت نشود اما من تا همین امروز نمی دانستم که عاشقت شده ام... امروز که تو را دیدم دوباره دست و پایم را گم کردم... دوباره تپش قلبم زیاد شد... دوباره میخواستم از خوشحالی فریاد بزنم... همه مرا با این حال دیدند... همه گفتند عاشقت شده ام... همه گفتند حالم دیدنیست... اما من که میدانم من به این گونه تو را دیدن عادت کرده ام... من و عاشقی سال هاست بیگانه ایم..
سه شنبه 2 مهر 1392برچسب:, :: 19:3 :: نويسنده : pastil khoshkleh
خودت را به صرف قهوه اي در يک خلوت دنج ميهمان کن ! وقتي به روح احترام مي گذاري ...احساس سربلندي مي کند آن وقت ديگر از تنهايي به ديگران پناه نمي برد ... و اگر قرار است انتخاب کند ...کمتر به اشتباه اعتماد مي کند ...
سه شنبه 2 مهر 1392برچسب:, :: 19:1 :: نويسنده : pastil khoshkleh
عشق را دوست دارم
سه شنبه 2 مهر 1392برچسب:, :: 18:52 :: نويسنده : pastil khoshkleh
کی می خوای بشینی تا من برات از خودم بگم باز
یک شنبه 24 شهريور 1392برچسب:, :: 12:17 :: نويسنده : pastil khoshkleh
از تـــــمام دنیـــــــــا
شانــه ای مــی خواهـم برای ســـرم ،
و ســــری بـــــــرای شــــــــــانــ ـــه ام !
کســی خستــــه نیسـتـــ از این بالــش هــای پَـــری!؟
چهار شنبه 20 شهريور 1392برچسب:, :: 13:34 :: نويسنده : pastil khoshkleh
کاش غصه تموم میشد کاش گریه نمیکردم من باعث و بانی شم دنبال کی میگردم ؟ از هرچی که ترسیدم عیناْ به سرم اومد تا حس منو دیدی احساس خطر کردی تا رازمو فهمیدی دنیا رو خبر کردی .. این حادثه تلخو از چشم تو میدیدم تو روی دنیا بود من پشت تو جنگیدم تو روی دنیا بود من پشت تو جنگیدم
|